لمس سخاوت
«مرغ بریان را که پیش کشیدند ، کسی از بیرون چادر ، دستی به تمنا دراز کرد. گرسنه ای بینوا که بوی غذا او را بدین سو کشانده بود. مرد اهمیتی نداد. به زنش گفت که برود و ردش کند… به او بگوید که خدا روزی اش را جای دیگری حواله کند.زن التماس کرد؛ ما که دو… بیشتر »
نظر دهید »