لمس سخاوت
«مرغ بریان را که پیش کشیدند ، کسی از بیرون چادر ، دستی به تمنا دراز کرد. گرسنه ای بینوا که بوی غذا او را بدین سو کشانده بود.
مرد اهمیتی نداد. به زنش گفت که برود و ردش کند… به او بگوید که خدا روزی اش را جای دیگری حواله کند.زن التماس کرد؛ ما که دو نفر بیشتر نیستیم . او را هم مهمان این سفره کنیم. مرد فریاد کشید همین که گفتم. زن با چشمان اشکبار رفت و دست رد به سینه مهمان غریبشان زد.
… سالها گذشت . روزگار چه بازی ها که با انسان نمی کند.
دست تقدیر بین آن زن و مرد جدایی افکند . زن بار و بُنه خویش کشید تا در چادر دیگر و نزد همسر دیگر. و آن اتفاق تکرار شد. کدام اتفاق؟!! همان سفره و مرغ بریان و سر رسیدن فقیری تنگدست.
اما این بار مرد کاری کرد که برازنده اش بود.ظرفی غذا کشید و دست زنش داد تا برود و غریب نوازی کند.زن تا دم در چادر رفت و غذا را داد و برگشت ؛ اما گریان و مضطرب ! مرد تعجب کرد. ماجرا را پرسید . زن گفت می دانی مهمان غریب امروزمان که بود؟ شوهر سابق من … و ماجرای آن روز را برای همسرش باز گفت.
مرد سرش را پیش انداخت . رگه های اشک از گوشه چشمانش جاری شد و گونه اش را خیس کرد.
می دانی مهمان غریب آنروزتان که بود؟….من ! »
این داستان ماجرایی واقعی است که سال های سال در میان عرب ها ، دهان به دهان و سینه به سینه گشته تا به امروز!
تا تلنگری زده باشد به سرشت عرب جماعت که سخاوت جزء انفکاک ناپذیر آن است.
*به یاد سخاوت های بی بدیل مردم سخاوتمند عراق در اربعین حسینی *
خطبه حضرت عباس ـ علیه السلام ـ بر بام کعبه
از جمله وقایع دوران اقامت کاروان امام حسین ـ علیه السلام ـ در مکه، خطبهای بود که حضرت عباس بن علی علیهم السلام بر فراز بام کعبه ایراد فرمودند. محتوای این خطبه دقیقاً در راستای تهدیدات دشمن نسبت به امام حسین علیهالسلام بود.
حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در شهر مكه مكرمه در سال60 هجری قمری در روز ترویه بر فراز بام کعبه این خطبه را بیان فرمودند : (روز ترویه روز هشتم ذی الحجه است روزی كه به حاجیان آب داده می شود همان روزی كه امام حسین علیه السلام از مكه بیرون رفتند).
این خطبه در کتاب مناقب سادةالکرام، سید عین العارفین هندی و «خطیب کعبه» نوشته علی اصغر یونسیان است. کلیت این خطبه مورد قبول واقع شده است، اما در قبول سند آن نیز اختلافاتی وجود دارد. متن آن از قرار ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس خدایی را که بیتالله را با قدوم پدرش (منظور پدر امام حسین علیهالسلام یعنی وجود مقدس امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیهماالسلام است) مشرف کرد، جایی که که دیروز بیت بود، و [امروز] قبله شد. ای ناسپاسان گناهکار, آیا راه بیت را بر امام نیکوکاران میبندید؟ چه کسی سزاوارتر به این بیت است از دیگر موجودات؟ و چه کسی نزدیکترین به این خانه است؟
اگر حکمتهای خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا بیت به سوی ایشان پرواز میکرد قبل از اینکه مردم حجر را لمس کنند، حجر دستان حسین علیهالسلام را استلام (بوسیدن سنگ حجر که سنت است) میکند و اگر خواست مولای من خواست خداوند رحمن نبود، هر آینه بر سر شما مانند بازِ شکاری که بر گنجشکان فرود میآید نازل میشدم. آیا قومی را که مرگ را در کودکی به بازی میگرفتند میترسانید، در حالی که الان در مردانگی قرار دارند. همه جانم فدای آقا و مولای همه موجودات که برتر از حیوانات است [برتر از شما که همه در باطن حیوانید] هیهات بنگرید سزاوار است از چه کسی پیروی کنید، به کسی که شراب مینوشد [مراد یزید ملعون است] یا کسی که صاحب حوض و کوثر است؛ کسی که در خانه وحی و قرآن است [مراد امام حسین(ع)است] یا کسی که در بیتش اسباب لهو و نجاست است [مراد یزید ملعون است]؛ و یا کسی که در خانهاش نزول آیات [نشانهها] و [آیه] تطهیر است.
شما در همان غلط (و گمراهی) واقع شدید که قریش واقع شدند، زیرا اراده قتل پیامبر(ص) را کردند و شما اراده قتل پسر دختر پیامبرتان را و [این حیله] برای ایشان تا وقتی امیرالمؤمنین(ع) زنده بود ممکن نشد. پس چگونه ممکن است کشتن ابا عبدالله الحسین(ع) تا وقتی که من زندهام؟ بیایید تا به راهش [راه کشتن امام حسین(ع)] آگاهتان کنم؛ پس مبادرت به کشتن من کنید و گردنم را بزنید تا به مقصودتان برسید. خدا شما را به مقصودتان نرساند و عمرتان و فرزندانتان را کوتاه کند و لعنت خدا بر شما و پدرانتان [که قصد کشتن پیامبر (ص)را داشتند ] باد.
متن عربی خطبه:
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی شَرَّفَ هذا (بیت اللهالحَرام) بِقُدُومِ اَبیهِ، مَن کانَ بِالاَمس بیتاً اَصبَح قِبلَةً. أَیهَا الکَفَرةُ الفَجَرة اَتَصُدُّونَ طَریقَ البَیتِ لِاِمامِ البَرَرَة؟ مَن هُوَ اَحَقُّ بِه مِن سائِرِ البَریه؟ وَ مَن هُوَ اَدنی بِه؟ وَ لَولا حِکمَ اللهِ الجَلیه وَ اَسرارُهُ العِلّیه وَاختِبارُهُ البَریه لِطارِ البَیتِ اِلیه قَبلَ اَن یمشی لَدَیه قَدِ استَلَمَ النّاسُ الحَجَر وَ الحَجَرُ یستَلِمُ یدَیه وَ لَو لَم تَکُن مَشیةُ مَولای مَجبُولَةً مِن مَشیهِ الرَّحمن، لَوَقَعتُ عَلَیکُم کَالسَّقرِ الغَضبانِ عَلی عَصافِیرِ الطَّیران. اَتُخَوِّنَ قَوماً یلعَبُ بِالمَوتِ فِی الطُّفُولیة فَکَیفَ کانَ فِی الرُّجُولیهِ؟ وَلَفَدَیتُ بِالحامّاتِ لِسَید البَریاتِ دونَ الحَیوانات. هَیهات فَانظُرُوا ثُمَّ انظُرُوا مِمَّن شارِبُ الخَمر وَ مِمَّن صاحِبُ الحَوضِ وَ الکَوثَر وَ مِمَّن فی بَیتِهِ الوَحی وَ القُرآن وَ مِمَّن فی بَیتِه اللَّهَواتِ وَالدَّنَساتُ وَ مِمَّن فی بَیتِهِ التَّطهیرُ وَ الآیات. وَ أَنتُم وَقَعتُم فِی الغَلطَةِ الَّتی قَد وَقَعَت فیهَا القُرَیشُ لِأنَّهُمُ اردُوا قَتلَ رَسولِ الله صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أنتُم تُریدُونَ قَتلَ ابنِ بِنتِ نَبیکُم وَ لا یمکِن لَهُم مادامَ اَمیرُالمُؤمِنینَ (ع) حَیاً وَ کَیفَ یمکِنُ لَکُم قَتلَ اَبی عَبدِاللِه الحُسَین (ع) مادُمتُ حَیاً سَلیلاً؟ تَعالوا اُخبِرُکُم بِسَبیلِه بادِروُا قَتلی وَاضرِبُوا عُنُقی لِیحصُلَ مُرادُکُم لابَلَغَ الله مِدارَکُم وَ بَدَّدَا عمارَکُم وَ اَولادَکُم وَ لَعَنَ الله عَلَیکُم وَ عَلی اَجدادکُم.
اربعین ، تقدیر همیشگی
انگار تقدیر همیشگی سوختن برای رسیدن به شما راهی جز گذر از بازار ندارد…
اسیرگونه از بازار های اطراف حرم رد می شوم برای رویت روی خورشیدگون شما و ماه گون قمر بنی هاشم… اما حجابی سخت چشمانم را احاطه کرده است. دشمن همیشگی نفسم دست به معجر چشمانم می کشد تا این چشمانِ آلوده را به رخ پاکی حضورتان بکشد…
اما … مرحبا به اشک که می شود حائل بین شما و من تا خجالتِ این چشمان ناپاک، قبل از رسیدن به شما، مرا دور نکند از محضرتان…
أوسع بودن کشتی نجاتتان جرأت آمدنم شد و أسرع بودنش امید حیاتم.
یک دلیل برای آمدنم هست که همان، روزی جانم را خواهد گرفت.